Puppets of Revolution – 4

puppets_fa                      puppets_fa_i

بازبيني ساختار جمهوری اسلامي به روايت تصوير

 

تصويری که مشاهده ميکنيد يکي ديگر از افشاگريهای تاريخ است که حقايق تلخ را يادآور ميشود.  اين اثر بوسيله افرادی در بريتانيا که به هيچ گروه سياسي وابستگي نداريم تهيه شده است.  بعضی از تصاوير ما که اخيرا در نشريات و تلويزيونهای 24 ساعته در ديد همگان قرار گرفته، روشنگر خيانتهای تاريخي عده ای خود فروخته به بيگانگان ميباشد که آگاهي از آن برای نسل جوان بسيار اهميت دارد.  سناريوی فتنه 24 سال قبل را قبلا خارجيها تدارک ديده بودند.  نقش اول اين بازيگری را به خميني دادند و با مقدماتي از پيش تهيه شده او را از پاريس به تهران منتقل نمودند.  نام منفور او را همه شنيده اند.  خونخواری او را همه ديده اند.  دول اروپايي و رئيس جمهور وقت آمريکا دست به دست هم دادند و از او خواستند که بکشد، ويران کند، سنتهای ملي را زير پا بگذارد و …….. همه چيز را در آن سرزمين نابود کند.  چه خود فروختگان ديگری در اين فاجعه ننگين از بيگانگان اطاعت نمودند و با نيرنگ و عوام فريبي و با سوء استفاده از احساسات مردم ناآگاه مو به مو و قدم به قدم کردند آنچه از آنها خواسته شده بود.  اين افراد را ميتوان به چند گروه تقسيم کرد.  نقش کليدی را آنهايي داشتند که از نفوذ مذهب استفاده کردند.  بهشتي، منتظری، مطهری و طالقاني که هم لباس خميني بودند و علي شريعتي که فقط لباسش با آنها يکي نبود و الا او هم با آنها هم آخور بود.  بهشتي بعنوان نماينده مذهبي در شهر هامبورگ پرورش سياسي يافت.  در آنجا بود که با گروه های تروريستي فلسطيني عهد اخوت بست و يکي از اين گروه ها ماموريت يافت که سينما رکس آبادان را به آتش بکشد. مطهری بعنوان متفکر و تئوريسين از يک سوی و از سوی ديگر علي شريعتي بعنوان معرکه گردان در پايگاهي بنام حسينيه ارشاد خيمه شب بازی راه انداخته و شماری از جوانان را گمراه و بدينوسيله بسوی خود جذب نمودند که در نهايت هدف همگي آنها براندازی نظام شاهنشاهي بود.  اما افسوس و صد افسوس که پاره ای از سياستمداران آن زمان که کم و بيش از چهره ملي برخوردار بودند همچو کودکي نابالغ خواسته و ناخواسته فريب خوردند و در مسير اين خيانت تاريخي قرار گرفتند.  جای تاسف است که ياران خميني به بازرگان لقب “پير خرفت ايران را دادند”.  بني صدر، ابراهيم يزدی و قطب زاده که بگفته خميني خونخوار، آنها را روی زانوی خود بزرگ کرده بود تکليفشان روشن است.  متاسفانه اتحادی نا مقدس از سرخ و سياه تشکيل شد و در گوشه و کنار آن نطفه مارکسيست اسلامي شکل گرفت.  اين ضحاک مار دوش، دو افعي خونريز را برای بلعيدن جان و مال جسم ملت ايران انتخاب نمود که يکي خلخالي جلاد که مبتلا به مرض ساديسم بود و ديگری زندانبان و جلاد قرن يعني لاجوردی.  خميني عقب مانده ذهني جاني در سخنراني خود در بهشت زهرا نظاميان را مخاطب قرار داد و گفت که من ميخواهم تو آقای خودت باشي و تو ميخواهي نوکر باشي؟  اما در عمل ديديم که در پشت بام مدرسه علوی محل سکونت او بهترين دلاوران ما را ناجوانمردانه به خاک و خون کشيدند.  تاريخ هرگز جنايت ابراهيم يزدی را فراموش نخواهد کرد.  در جريان محاکمه غير انساني تيمسار رحيمي، فرمان داد تا دست راست او را قطع کنند و با همان وضعيت او را تيرباران کردند.  آن دلاور در آخرين لحظه زندگي شعار زنده باد ايران را سر داد و جان سپرد.  در مقابل بودند اندک اميران ارتش که خيانت و خودفروشي را ترجيح دادند.  قره باغي و فردوست که پوست و گوشت و استخوان و حيثيتشان از نظام شاهنشاهي بود، آنچنان در واپسين لحظات حساس خيانت و جنايت پيشه کردند و پشت پا به تمام مقدسات ملي زدند.  فيروزآبادی سرپرست بهداری ارتش دستور داد تا اجساد افراد را با قرار دادن خونآبه بر روی آنها، به معابر بياورند تا بدينوسيله دوربين های از پيش جاسازی شده موسسه شايعه پراکني بي بي سي و ديگر رسانه های گروهي وابسته خوراکي برای تغذيه داشته باشند.  همه عوامل از پيش ساخته شده دست بدست هم دادند و مردم افسون شده با پذيرفتن وعده های دروغين، آب توی آسياب اين فتنه ريختند.  ديری نپاييد که مردم به اشتباهات خود پي بردند، ولي افسوس که ديگر دير شده بود.  اما اکنون نسل جوان که خوشبختانه دريافته که چه بلاي خانمان سوزی بسرشان آمده برای آزادی و نجات وطن بپاخاستند.

پاينده ايران

Back to the Gallery

admin

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.