در سوگ استاد تاریخ معاصر ایران و جهان

《نگار شهر نادر قلم کشید و رفت
شکست دل شکستم ناگه پرید و رفت》
■ استاد نادر گرامیان قلمکش هنگامه همروزگار نیز جاویدانه شد.

"دیارستان شاهپور کوی مافی ها و دیار خراسان امروز داغدار داغ فرزند عاشقی دیگری بخاطر جهالت آدمپرستی و ایرانفروشی برخی از ماهاست"😥

با روانشاد استاد در مورد سادات ملکه و فرزند شهروندش و رضا شاه بزرگ هم عقیده بودم. اما بر سر شاهنشاه آریامهر اختلاف سلیقه اساسی داشتیم.
استاد همیشه نگران و دلدار مبارزان در محاصره رژیم و رهبران اپوزسیون قلابی بود، در حالیکه مرگ نابهنگام در این محاصره خودش را نیز تعقیب میکرد ...
(البته رهبران اپوزسیون قلابی، سرانجام همه شما ایرانیان اسیر یا در تبعید ساده لوح آدمپرست را نیز به قربانگاهای ج ا و گورهای سرد خواهند سپرد")...

■اینهم لینک رنجنامه های گنجنامه نادر گرامیان برای شما محققان گرام
https://www.facebook.com/nader.geramian.1
♡شمعی روشن میکنم استاد و از من در گذر (حلالم کن) شما نازنین گرانمایه را "ایرانپرست" یافتم.
کَدبان بهزاد

"تاکه بودیم نبودیم کسی
کشت ما را غم بی همنفسی
تا که رفتیم همه یار شدند
خفته ایم و همه بیدار شدند
قدر آئینه بدانیم چو هست
نه در آن وقت که افتاد و شکست
در حیرتم از مرام این مردم پست
این طایفه ی زنده کش مرده پرست
تا هست به ذلت بکشندش به جفا
تا رفت به عزت ببرندش سر دست
آه میترسم شبی رسوا شوم
بدتر از رسواییم تنها شوم
آه از آن تیر و از آن روی و کمند
پیش رویم خنده پشتم پوزخند"
《اقبال لاهوری》

behzad

behzad@unitediranianparty.org

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.