پاسخ فرهنگ ایرانشهری به هواداران نولیبرال حزب دموکرات آمریکا

اینروزها آتیستهای چپی و نولیبرال فریبخورده (طرفداران داوکینز و غیره) و همینطور فرقه های ابراهیمی در غرب، پیوند زناشویی را همردیف خرید و فروش سکس میخوانند و تشکیل خانواده و پیمان زناشویی و بچه های پدر و مادر دار را نفی میکنند، این نوشتار پاسخی به ادعای آنهاست.
سوال؛ تفاوت بین ما ایرانشهری ها با آنها در ارتباط با این موضوع؟
تفاوت بسیار است، بستگی دارد با چه عینکی به این سنجیدن بدون تناسب بنگریم. عینک گلوبالیسم چپ و نولیبرالی سنجش یا قیاس معالفارق آرتور شوپنهاورها را نه تنها قبول دارد بلکه بنیادش بر آن است. چرا که دیدگاه یونانی - رومی فلسفه نولیبرالیسم و چپ امروز است. همینطور فرقه های ابراهیمی که به دقع شهوت صیغه و متنوع موجودات مذکر خود اهمیت ویژه ای میدهد.

اما عینک ایرانشهری چه چیز را میبیند؟
فامیل یا همان Family
عینک ما اختراع شراکت زندگی و تشکیل نهاد خانواده یا فامیلی را توسط نیاکان پاکمان به دیده میاورد
عینک به ما یادآوری میکند؛
۱ در گذشته نتدرتالی آدمها، یک مذکر قلچماق با چوبدستی اش به سر رقیب مذکرش میزد و پس از کشتن یا ناقص کردن حریف، مونثی را که گاهن از بستگان درجه اولش بودند به گوشه غار کشانده و به بهانه دفع شهوت تولید مثل توسط دو موجود مذکر و مونث انجام میشد.
بنابراین اجداد پاک ما با اختراع پیوند زناشویی از توحش و تجاوز حیوانی جلوگیری کردند و به فرزندان اجازه دادند تا بصورت انسانی تشکیل و زایش و تربیت شوند.

۲ البته طبیعی است تشکیل نهاد خانواده ایرانشهری و تربیت فرزندان با مهر و عشق مادری و پدری به مذاق مذکرها و مونث های که به بیماریهای کودکبازی، *ژنده بازی و بقیه مبتلا هستند تلخ و مسموم خواهد بود.
* دوستان اگر دقت کنید در زبان ما ایرانیان هرگز فحاشی جنسیتی موجود نبوده است. یعتی تمامی فحش های جنسیتی در گویش ایرانزادهای زشت گفتار ریشه عربی، ترکی مغولی و جدیدن فرنگی دارد.
بعنوان مثال ایرانیان در زمان شاهنشاهی ساسانیان به زنان تن فروش ژنده پوش میگفتند. یعنی زن فقیر. اما عربها چون ژ نداشتند، ژ را تبدیل به ج کردند. ایرانیان بر اساس مرام پهلوانی و فتی که قبل از مادها شاهنشاهی داشت، خواهر و مادر دیگران را محترم و هرگز فحاشی به خود و یا فامیل دشمن و بدخواه خود نمی‌کردند و ادبیاتی نیک را بتوصیه زرتشت بر خرد خود باور و اجرا میگردند.

۳ از طرفی فرهنگ ایرانشهری هزاران سال بود که به زنان ایرانی شخصیت مستقلی داده بود که می‌توانستند در ارتش و ادارات در سطوح عمومی و برابر استخدام و کار کنند و همسر انتخاب کنند، بنابراین از تن‌فروشی یا ازدواج بخاطر تولید امنیت و درآمد مبرا بودند. در حالیکه زنان یونانی و رومی و فزقه های ابراهیمی مثل شیعیگری اروپایی چاره ای جز ارتباط با یک مذکر بعنوان یک حامی مالی امنیتی موقت و دائمی نداشتند. الان نیز در ایران اشغالی و خیلی جاهای دیگر ندارند.
پس جوانان ایرانشهری اول در آزادی ایران مشارکت کنند، بعد با عشق با همدیگر ازدواج کنند و فرزندان شیرین خود را با مهر و محبت و عشق در سایه تولید کار و درآمد مکفی دولت شاهنشاهی ایران تربیت نموده و جهان فانی را با خاطری آسوده و خاطراتی دلنشین و رویایی پشت سر بگذارند.
.
در پایان لازم می‌دانم به جوانان برومند ولی اسیر ایرانشهر یادآوری نمایم فریب مشتی منحرف اسم و رسم دار در فرنگستان را نخورند و برای حفاظت خود تا آنروز طلایی آزادی ایرانشهر از چنگال اهریمنان، یعنی ایمن ماندن از باد شهوت و خشم و آز، به توصیه های زرتشت اسپنتیمان فکر کنند مخصوصن به باب فروهر و حلقه بدور کمر، که اینروزها چون خاری به کف پای حسودان و بدخواهان ایرانشهر فرو رفته است.

ورجاوند و پیروز این میدانی که گرگهایش با پلاکارد عشق و نقاب میش ما را تکه پاره میکنند باشید.
کدبان بهزاد

behzad

behzad@unitediranianparty.org

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.