معمای شرکت شهبانو در مراسم عروسی ولیتعهد اردن

ملک حسین نا مردی بود که گرچه شاهنشاه کمک‌های بسیاری به او‌کرده بود و آنها دوستی باهم داشتند، زمانی که شاهنشاه ایران را ترک‌کرد ، ملک‌حسین اجازه ورود شاهنشاه بزرگ ایران را به کشورش نداد.
در آن زمان، نام همسر چهارم ملک‌حسین، «نور» گذاشته شده بود.پرنسس نور نام یکی از فرزندانش را «ایمان» گذاشت.
شهبانو در عروسی نوه نامردی که در مرحله بحرانی، تمایل
شاهنشاه را برای اقامت موقت در اردن رد کرد، شرکت کرد ولی در عروسی به ایشان توجه شایسته ملکه ایران داده نشد.
ناگهان امروز متوجه شدم که نام دو‌تا از نوه های ایشان «نور» و
«ایمان» است.!!!
نام‌همسر و یکی از دختران ملک حسین بی وجدان و‌نامردی که ضربه روحی دیگری به شاهنشاه وارد کرد «نور» و «ایمان» است.

اما، سوال مجهول من این است که چرا شهبانو، با دانستن بیوجدانی ملک حسین، نام نوه هایش را «نور» و «ایمان» گذاشت و‌چرا به عروسی پسر ملک‌حسین رفت؟
چنانچه کسی بخواهد جواب دهد، لطفا منطقی جواب دهید نه با تعصب. من یک ایرانی میهن پرست هستم که همیشه عشقم به ایران، رضا شاه کبیرو شاهنشاه اریامهر بوده و‌هست..

پانوشت:
(۱- نام نوه بزرگ خود را " نور زهر ا" گذاشته اند.
۲-اسم "ایمان" اسمی عربی و در ایران برای مذکران است.
۳-"فرح" (نوه سوم) نیز واژه عربی است.)
.....
چرا شهبانو‌به اردن رفت ‌‌چرا نام نوه های خود را نور. و. ایمان گذاشت.
در این‌مقاله مشاهده میکنید که ملک حسین از پذیرفتن شاهنشاه اریامهر که سالها به او کمک‌کرده بود ، خود داری میکند.

امریکا ... ملک حسین اردنی و ملک حسن شاه مراکش نیز شاه را طرد می کنند
‏‏گفته‌ می‌شود که‌ شاه‌ قصد داشت‌ به‌ امریکا برود ولی‌ مقامات امریکایی‌ از پذیرفتن او ‏‎ ‎‏امتناع ورزیدند. این‌ امر برای‌ شاه‌ بسیار ناگوار بود. کسی که‌ به قول مقامات ‏‎ ‎‏جمهوریخواه «همیشه‌ منافع‌ امریکا را در نظر داشته‌ است» اینک‌ در حال‌ استیصال‌ ‏‎ ‎‏می‌بیند که‌ عاقبت‌ آن‌ همه‌ وابستگی‌ و خوش‌ خدمتی به‌ کجا رسیده‌ است. مشاوران ‏‎ ‎‏نظامی‌ که‌ در اصل‌ از رفتن‌ شاه‌ به‌ کلی‌ ناراضی بودند و با رفتن‌ او پایان‌ سلطه خود را ‏‎ ‎‏حتمی‌ می‌دیدند، او را قانع‌ کردند در منطقه‌ باقی‌ بماند تا در صورت‌ موفقیت‌ آنان‌ در ‏‎ ‎‏اجرای‌ کودتا، سریعاً به‌ کشور باز گردد. از این‌ جهت‌ شاه تصمیم‌ گرفت‌ با دوست‌ ‏‎ ‎‏دیرینه‌اش‌ ملک حسین‌ دیدار کند. سفیر ایران‌ در اردن‌ به‌ وی‌ اطلاع‌ می‌دهد که‌ ملک‌ ‏‎ ‎‏حسین از پذیرفتن‌ وی‌ معذور است. ناچار شاه‌ با راکفلر و کیسینجر تماس‌ گرفته‌ و از ‏‎ ‎‏آنان‌ استمداد می‌طلبد. با وساطت‌ مقامات‌ امریکایی‌ انورسادات‌ او را به مصر دعوت‌ ‏‎ ‎‏کرده‌ و در منطقه‌ اسوان‌ او را مستقر می‌سازد. بعد از مدت‌ کمی شاه‌ و ملکه‌ به‌ توصیه‌ ‏‎ ‎‏مقامات‌ امریکایی‌ به‌ مراکش‌ رفته‌ و تا روزهای‌ اول‌ پیروزی‌ انقلاب‌ در یکی‌ از کاخهای‌ ‏‎ ‎‏ملک‌ حسن‌ اقامت‌ می‌کردند.‏
‏‏بعد از پیروزی‌ انقلاب، ملک‌ حسن‌ که‌ نگران‌ روابط‌ خود با جمهوری نوپای‌ اسلامی‌ ‏‎ ‎‏بود از شاه‌ خواست‌ مراکش‌ را ترک‌ کند.
دکتر منیره نیک اختر

behzad

behzad@unitediranianparty.org

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.